پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در این وبلاگ سعی در این است جملات و عکس نوشته ها و رمانهای عاشقانه قرار بگیرد.

نویسندگان
آخرین نظرات

نوشته های عاشقانه

milad mirshekar | شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ب.ظ

کاش میشد …

تمام داستان های دنیا را
از دهان تو بشنوم !
تمام عاشقانه های دنیا را
تو برایم تکرار کنی !
اصلا هر چه تو بگویی زیباست !
می دانی
کاش می توانستم
با تمام وجود
صدایت را در آغوش بگیرم !

.

.

.





قلب عزیز چندبار دلت شکسته؟

قلب عزیز تا چه حد تحمل داری؟

قلب عزیز من نباشم تو هستی؟یا نیستی؟

قلب عزیز من با آرایش غلیظ, به حکم این روزای عزیز,پیشم بمون,من هستم یک مریض.

مریض در مین دوا،دوای دردمن حوا،درد این دلم در دست توست ای خدا.

آهای خدای مهربون،مهرش روبه دلم برسون،برسون یاد یار را،یا مهر و مهربونی های یار را.

ای یار بی وفای من ،درمان این درد های من|،دل را به جالیز میدهم،خود را به خونابه ی خون.

به یا شب بارونی،با اون رنگ و بوی آسمونی،زت می خوام که پیشم بمونی,بمونی اگه میتونی.

خواستن توانستن است،از آرامش کاستن است،افسورده و دور از خویش,این منم افسورده تر از پیش.

اگه تونستی بخونی!!!!!!!!!

2

 من شــــــــــــــــــــرمندمْ

واسه وقتایی که میتونستم برم ولــــــــى موندم

واسه حرفایی که میتونستم بزنم ولی نزدم که حرررررمت بمونه..

واسه حرفایی که میتونستی نزنی ولی زدی..

ولــــــــى شکستی..

تصویری که ازت تو ذهنم بودو

حسی که تو دلم بودو

حرمت صادقانه موندنمو..هه

آره شــــــــــــــــــــرمندمْ

واسه موندنم پای کسی که فقط ادعای دوست داشتنمو داشت

واسه رد کردن و خورد کردن کسایی که تو حسرتم موندن..

خودم کردم تقصیر من بود!

گله نیست! کینه نیست! عقده نیست! یه اعترافه

من………. شـــــــــــــرمندم

.

.

.


ﻟﺒﺎﺱ … ﺷﻠﻮﺍﺭ ….. ﻫﻤﻪ ﻣﺸﮑﯽ …

ﺍﺩﮐﻠﻦ ﺧﺎﺻﯽ ﮎ ﺑﻮﯼ ﺗﻠﺨﺶ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻗﺎﻃﯽ ﺷﺪﻩ…

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻨﯿﺎﮎ … ﮔﺎﻫﯽ ﻭﯾﺴﮑﯽ …ﮔﺎﻫﯽ ﻭﺩﮐﺎ…

ﭼﺎﯾﯽ … ﻗﻬﻮﻩ … نسکافه … ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺟﻪ …

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺁﺏِ ﺧﻮﺭﺩﻥ …

ﺳﺎﻋﺖ ۱۲ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ …ﻣﺴﺖِ ﻣﺴﺖ …ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﺭﻟﺒﺮو قرمز …

ﺑﻌﻀﯽ ﺷﺒﺎ ﺳﺎﻋﺖ ۱۰ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ …

ﻫﻤﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ …

ﻓﮑﺮ ﭘﺸﺖ ﻓﮑﺮ …

ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪِ ﺧﺴﺘﻪ …

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ …ﮔﻮﺷﻪ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ …

ﭘﺸﺖ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻭ ﺧﺮﯾﺪﻥ ﻓﺎﻝ …


ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﺪ ۱ ﺩﻗﯿﻘﻪ …


ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭﻗﺘﺎ ﺧﻮﻧﻪ …

ﻧﺖ …

ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﯿﺘﻔﺎﻭﺕ …

ﺭﯾﻠﮑﺲ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻭ ﻋﺠﻠﻪ …

ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﭘﺮﺣﺮﻑ …ﺷﺒﺎ ﺑﯿﺪﺍﺭ … ﺭﻭﺯﺍ ﺧﻮﺍﺏ …

ﺻﺒﻮﻧﻪ ﻭ ﻧﻬﺎﺭ ﯾﮑﯽ … ﺍﻣﺎ ﺷﺎﻡ ﺗﮑﯽ …

(ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ) ﻓﻨﺪﮎ …

ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ…

ﺳﺎﻋﺖ . ..

ﻋﻄﺮ …

ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ … ﻭ….

ﭘﯿﮏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﻣﺮﻭﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ …

ﺧﯿﺎﻧﺖ …

ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯿﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ …

ﺑﯿﺨﯿﺎﻟﯽ …

ﻧﺸﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺩﻭﺭﻭﺑﺮﺕ ..

ﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻫﻨﮕﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ …

ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩﻥِ ﺑﺎﻟﺶ …

ﺑﺪﻭﻥ ﺧﻨﺪﻩ …

ﺑﺪﻭﻥ ﮔﺮﯾﻪ …

ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺲ …

ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﺟﺬﺍﺑﻦ …

ﺍﮔﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻣﺎ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻫﻮﺱ ﺧﻨﺪﻩﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻣﺎ ﺟﺎﺵ ﺑﻐﺾ ﻣﯿﮑﻨﻦ …

ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺷﺪ .!…

اﯾﻦ ﺍﺩﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺷﻮﻥ ﯼ ﻓﻨﺪﮐﻪ

.

.

.


من فرق دارم …

-)تو جمع باید پیش من بشینی …!

-)همکارمه ،همکلاسیمه ، دوست پسر دوستمه ، داداشیمه ،

رانندمه ، سگمه ، از اینا نداریم ، تو فقط منو میشناسی …

-)تصادفی ببینم کسی مزاحمت شده جلو چشمات تیکه پارش

میکنم ، ولی رسیدیم خونه با توام کار دارم …

-)نمیخواد وقتی قرار داریم خودتو واسم بزک بوزک کنی،موقعی

که انتخابت میکردم کور نبودم دیدم خوشگلی …

-)مسئولیت مالی زندگی به عهده منه ، شما کارتو واسه تفریح خودت برو

پولشم ببر بریز تو جوب من پیگیری نمیکنم …

-)گوشیت پسوورد داره ؟ هررررری به درد من نمیخوری …

-)ما حریم شخصی نداریم ، من از همه چیت باخبرم …

-)وقتی میگم با فلان دوستت نگرد بار دوم نمیشنوی ،

میری با همون دوستت منم فراموش میکنی …

-)ساپورت بپوشی عین بند کفش گره ت میزنم بهم …

-)دوستم خوشمزه بازی واست در اورد نمیخندی …

-)سخته بامن بودن نه ؟ عوضش تو منطقه ی من آزادانه بچرخ

خوشحال باش زندگی کن هیچ کفتاری سمتت نمیاد …

یه شیر پشتته …

.

.

.




دلم حضور مردانه میخواهد

نه اینکه مرد باشد نه !

مردانه باشد.

حرفش . قولش . فکرش . نگاهش . قلبش

آنقدر مردانه که به توان تا بی نهایت دنیا به او اعتماد کرد.

تکیه کرد!

.

.

.




میگن دوست داریم بدونیم اولین کسی که بعد از شنیدن خبر فوتمون گریه میکنه کیه؟
مرتضی…
حالا بشمار…
نگاه های گریون طرفداراتو بشمار!
بشمار اونایی رو که بعد از رفتنت آهنگ هاتو زیر لب میخونن و اشک میریزن…
مثل عصر پاییزیه رنگ و رومون…
روحت شاد.
.
.
.



این روزها
بیشتر از هر زمانی
دوست دارم خودم باشم !!
دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم
و نه هراس از دست دادن را …..
هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد
دلم هوای خودم را کرده است …
همین…
.
.
.



باز هم آمدی تو بر سر راهم
آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم
دردا; من جوانی را به سر کردم،
تنها از دیار خود سفرکردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دریا سرنوشتم را به یاد آور
دنیا سر گذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان وبی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را …..

.

.

.


ایـن روزا مـیـگـذره بـا تـمـوم خـوبـی هـا و بـدی هـاش..
مـیـگـذره بـا هـمـه قـشـنـگـیـو زشـتـی هـاش…
شـبـاشـم مـیـگـذره…
بـاهـمـه ی تـنـهـایـیـاش…بـا هـمـه ی دلـتـنـگـیـاش…
یـه روزی صـدای قـهـقـه خـنـدمـون تـا اسـمـون مـیـرسـیـد…
یـه روزم صـدای گـریـمـونـو بـا ریـتـم دوش اب حـمـوم تـنـظـیم میـکـردیـم تـا کـسـی صـداشـو نـشـنـوه…
یـه روز خـوشـحـالـشـون کـردیـم…
یـه روز نـاراحـتـمـون کـردن….
یـه روز حـسـرت داشـتـیـم یـه روز ارزو بـه دلـمـون گـذاشـتـن…..
مـیـدونـم مـثـه مـنـم یـه شـبـایـی داشـتـیـد کـه از دسـه خـدا هـم کـاری بـر نـمـیـومـد…شـبـایـی کـه بـغـضـتـون از اسـمـونـم مـیـزد بـالــا…گـذشـت دیـگـه نـگـذشـت؟؟؟؟گـذشـت…
یـه روزی دوسـت داشـتـیـم امـا دوسـمـون نـداشـتـن…
یـه روزی دوسـمـون داشـتـن امـا دلـی نبـود کـه دوسـشـون داشـتـه بـاشـیـم…
یـه روزایـی جـوون شـدیـم امـا تـا شـبـش پـیـر شـدیـم…از دسـه غـصـه هـامـون…
یـه روزایـی یـواشـکـی عـاشـق شـدیـم …یـواشـکـی دیـدیـمـش…یـواشـکـی دلـمـون بـراش ضـعـف رفـت…امـون از گـریـه هـای یـواشـکـی بـیـادش اونـم از سـر دلتـنـگــی..
یـه شـبـایـی پـر حـرف بـودیـم سـکـوت کـردیـم…
یـه روزایـی وابـسـتـه شـدیـم بـدون ایـنـکـه بـخـوایـم…
یـه روزایـی هـم جـدا شـدیـم بـازم بـدون ایـنـکـه بـخـوایـم…
یـه شـبـایـی اصـن نـگـذشـت امـا مـا ازش گـذشـتـیـم..چـجـوریـش مـهـم نـیس..
یـه شـبـایـی هـم بـد گـذشـت…سـخـت گـذشـت …بـا درد گـذشــت…
یـه شـبـایـی داد زدیـم امـا جـز دلـمـون هـیـچ کـس صـدامـونـو نـشـنـیـد…
یـه شـبـایـی هـمـه چـی بـود الـا اونـی کـه بـایـد مـیـبـود…
یـه شـبـایـی هـوا عـجـیـب دونـفـره بـود اما هـمـون شـبـا مـا بـودیـمـو تـنـهـایـیمون..
یـه شـبـایـی روی مـاهو سـتـارهـا رو هـم کـم کـردیـم بـا دردامـون…
صـبـح شـد مـاهـو سـتـاره رفـتـن امـا مـا هـنـوز بـیـدار بـودیـم…
یـه روزایـی دلـمـونـو دادیـم یـه شـبـی شـکـسـتـه شـو پـسـمـون دادن…
یـه روزایـی خـاطـره سـاخـتـیـم یـه شـبـایـی رویــا….
یـه شـبـایـی بـیـاد خـاطـره هـامـون خـابـمـون بـرد تـا بـه امـیـد رویـاهـامـون بـیـدار شـیـم…
یـه شـبـایـی خـاطـرهـا بـود امـا نـه امـیـدی بـود نـه رویـایــی…
یـه شـبـایـی بـه یـادش بـالـشـت مـونـو بـغـل کـردیـم بـاهـاش حـرف زدیـم…بـاهـاش رویـا سـاخـتـیـم..مـثـه دیـوونـه هـا..
یـه شـبـایـی هـم هـمـون بـالـشـت بـود کـه اشـکـامـونـو دیـد و پـاک کـرد و دم نـزد…
یـه روزایـی خـنـدیـدیـم امـا بـغـضـمـون گـرفـت …
یـه شـبـایـی بـغـض کـردیـم امـا خـنـدیـدیـم…
یـه شـبایـی رو بـا یـه اهـنـگـهـای خـاص سـر کـردیـم…هـی گـذاشـتـیـمـشـون رو تــکرار تـا صـبح فـقـط اونـو گـوش مـیـکـردیـم…
یـه روزایـی دلـمـونـو خـوش کـردیـم بـه مـعـجـزه…شـایـد کـسـی دوبـاره بـیـادو هـمـه چـی بـشـه مـثـه روز اول امـا نـشـد کـه نـشـد…
یـه روزایـی حسـودیـمـون شـد بـه یـه کـسـایـی…بـغـض کـردیـم…
یـه شـبـایـی نـداشـتـه هـامـون بـیـشـتـر از داشـتـه هـامـون بــود…
یـه روزایـی یـه چـیـزایـی دیـدیـم کـه از توو داغـونـمـون کـرد..
یـه شـبـایـی نـفـسـمـون بـرید از ایـن هـمـه بـغـض…
یـه شـبـایـی نـفـس کـم اوردیـم…امــا دووم اوردیــم…
یـه روزایـی فـقـط زنـده بـودیـم …زنـدگـی نـکـردیـم…
یـه شبـایـی زنـده هـم نـبـودیـم فـقـط بـودیـم…هـمیـن..
یـه روزایـی بـا یـه کـسـی کـل دنـیـا رو حـریـف بـودیـم
یـه روزایـی هـم بـا کـل دنـیـا یـه نـفـر رو هـم حـریـف نـبـودیـم..
خـیـلـی هـا خـواسـتـن مـا رو بـسـازن امـا خـرابـمـون کـردن…
خـیـلـی هـا خـواسـتـن هـمـدردی کـنـن امـا شـدن خـوده درد واسـه مـا…
یـه روزی …یـه شـبـی.. دلـمـونـو بـد شـکـسـتن…از هـمـه ی ایـن روزا و شـبـا هـم بـگـذرم امـا..

از دلـــــــــــــم نـمـیـگـذرم …

.

.

.





سیگاریم …مال پدرت را نخورده ام که اینگونه نشانم میکنی…

زیر آسمان خدایم گاهی نخی دود میکنم تا بغضم را خالی خالی گورت ندهم..

پس انگشت اشارتو سمت کسی بگیر که که هوای جامعه رو به لجن کشیده ..نه هوای دلش را…

.

.

.


لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم …

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست … تا بدانی نبودنت آزارم می دهد

… لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان … که از قلبم بر

قلم و کاغذ می چکد …

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است … لمس کن لحظه هایم را …

تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.

.

.

.


چه بسیارند زوج هایی که «عاشق»یکدیگرند ولی در دلشان عشقی برای دیگر انسان ها نیست.عشق آنها در حقیقت یک خود پسندی دونفره است…آنان دو شخص جدا هستند که صرفاً خودشان را در یکدیگر می بینندو مشکل جدایی را به وسیله ی بسط «یک فرد»به «دو فرد» حل می کنند.
احساس یگانگی آنان پنداری بیش نیست.

.

.

.


من که کاری به کار کسی نداشتم !
انتهای خیابان پاییـز
نشسته بودم
شعرم را مینوشتم
از راه که رسیدی ..
اصلا مشخص بود
با قصد و ‌غرض آمده‌ای !
حالا خوب شد؟
عاشقت شدم …
راحت شدی …؟

.

.

.


گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست

گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست

پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست

گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست

فتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست

.

.

.


گاهی همه ی زندگیت در یک "تو "
خلاصه می شود…
"تو" در خلوتم قدم می زنی و صدای پای "تو" می شود ملودی آرام ذهن من…
هر ردی که از من بگیری به "تو" می رسد…
"تو"می شوی دنیای من…
"تو" می شوی نیاز من…
"تو"می شوی همه ی من…

.

.

.


  • milad mirshekar

عاشقانه

نوشته های

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی