پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در این وبلاگ سعی در این است جملات و عکس نوشته ها و رمانهای عاشقانه قرار بگیرد.

نویسندگان
آخرین نظرات

نگاه محشری داری

milad mirshekar | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۲ ق.ظ




عاشقانه

نگاهم کرد و لرزیدم،خجالت می کشم از او


بگویید عاشقت گفته: نگاه محشری داری


#علی_ارحامی


  • milad mirshekar

سرت را روی شانه ام بگذار

milad mirshekar | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۵۹ ق.ظ

شانه های ظریف دخترانه ام،بار میخواهند

باری به شیرینی خستگی های روزمره ات...

پس سرت را روی شانه ام بگذار

# لیلی_سلطانی


  • milad mirshekar

مگه میشه گریه نکرد

milad mirshekar | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۵۱ ق.ظ

تو هر شهر دنیا که بارون بیاد
خیابونی گم میشه تو بغض و درد
تو بارون مگه میشه عاشق نشد
تو بارون مگه میشه گریه نکرد

  • milad mirshekar

گفت موهایت چرا اینگونه حیران مانده اند

milad mirshekar | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۴۷ ق.ظ

عاشقانه


گفت موهایت چرا اینگونه حیران مانده اند

یادم آمد دست تو میبافت این گیسوی من
بی تو یک آواره در آغوش تهران مانــــــده ام

  • milad mirshekar

دیالوگ های ماندگار 2

milad mirshekar | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۳۹ ق.ظ

اگه دوسش دارین حفظش کنین با چنگ و دندون. چون زمان که می گذره هیچ چیز سخت از ، از دست دادن کسی نیست که برای از دست ندادنش باید با جون و دل می جنگیدین …


 شهرزاد

................................................................................................................................................................

قط یه جنگ وجود داره،

زندگی در مقابل مرگ


Game Of Thrones

................................................................................................................................................................

زندگی فقط به اندازه‌ی حرفه‌ای شدن توی یه یک کار بهت زمان می‌ده، پس مواظب باش دنبال چه کاری میری...


True Detective

................................................................................................................................................................

ما میگیم کارتن خوابیم
تو میگى کدِ پستىِ محلِ اقامت؟!


گشت ارشاد ۲

................................................................................................................................................................

آنه
تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت
وقتی روشنی چشم هایت
در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود.
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی‌ات

صدای نصرالله مدقالچی

  • milad mirshekar

داستانک (قیافه خودت را ببین و بعد قضاوت کن...)

milad mirshekar | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۶ ق.ظ

داستانک


در زمان های قدیم شخصی برای خرید کنیز به بازار برده فروشان رفت و مشغول گشت و تماشای حجره هاشد.به حجره ای رسید که برده ای زیبا در آن برای فروش گذارده و از صفات نیک و توانایی های او هم نوشته بود ند و در آخر هم نوشته بودند، اگر بهتر از این را هم بخواهید به حجره بعدی مرا جعه فرمایید.در حجره بعدی هم کنیزی زیبا با خصوصیات خوب و توانایی های بسیار در معرض فروش بود و ضمنا بر بالای سر او هم همان جمله قبلی که اگر بهتر از این را می خواهید به حجره بعدی مراجعه نمایید.

آن بندۀ خدا که حریص شده بود از حجره ای به حجره دیگر می رفت و برده ها را تماشا می نمود و در نهایت هم همان جمله را می دید.تا اینکه به حجره ای رسید که هر چه در آن نگاه کرد برده ای ندید. فقط در گوشه حجره آینه ی تمام نمای بزرگی را نهاده بودند خوب دقت کرد و ناگهان خودش را تمام و کمال در آینه دید.دستی بر سر و روی خود کشید.چشمش به بالای آینه افتاد که این جمله را بر بالای آینه نوشته بودند:

چرا این همه توقع داری؟  قیافه خودت را ببین و بعد قضاوت کن...



  • milad mirshekar

دلم را چه کنم...؟

milad mirshekar | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۰۷ ق.ظ


گفتی ز سرت فکر مرا بیرون کن!

جانا؛ سرم از فکر تو خالیست

دلم را چه کنم...؟


  • milad mirshekar

من با تو (قسمتهای نوزدهم و بیستم)

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ
من با تو لیلی سلطانی

قسمت نوزدهم
با عجلہ وارد دانشگاہ شدم،در ڪلاس رو زدم و وارد شدم. پسرے ڪہ پاے تختہ بود برگشت بہ سمتم،با
دیدنش رنگم پرید ڪمے استرس گرفتم!همون پسرے بود ڪہ با بنیامین صحبت ڪرد،بے اختیار دستم
رو بردم سمت مقنعہ م،همونطور ڪہ برگشت سمت تختہ گفت:بفرمایید بشینید!
آروم رفتم بہ سمت یڪے از صندلے هاے خالے،بنیامین با اخم نگاهم مے ڪرد توجهے نڪردم!نگران
بودم چطور برخورد ڪنہ،نڪنہ بخاطرہ اون روز سر درس ها ڪارے ڪنہ یا بہ دوست هاے
حراستیش بگہ؟!
  • milad mirshekar

زندگی غم انگیز است

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۱ ق.ظ


عاشقانه


حیف! با این که دوستت دارم

سهم دستانم از تو پرهیز است


قسمتم نیستی و این یعنی:

زندگی واقعاً غم انگیز است...



  • milad mirshekar

گر مرا ترک کنی

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ق.ظ


عاشقانه



گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم

آسمان را به زمین جان خودت می دوزم


گر مرا ترک کنی ترک نفس خواهم کرد

بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد


  • milad mirshekar