پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در این وبلاگ سعی در این است جملات و عکس نوشته ها و رمانهای عاشقانه قرار بگیرد.

نویسندگان
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان» ثبت شده است

دیگه نمیشه(قسمت اول)

milad mirshekar | سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۴۹ ق.ظ

رمان دیگه نمیشه


"رزا "
آفتابی که رو صورتم افتاده بود،به شدت اذیتم میکرد.صورتمو جمع کردم و کل پتو رو روی صورتم انداختم...واای این زیر چقدر گرمه!نه مثل اینکه حتما باید بیدارشم!
پتو رو کنار زدم و با اکراه چشامو باز کردم.آفتاب گرم و سوزان از درون پنجره به اتاقم میتابید.یه کمی عجیب بود که این موقع سال هوا آفتابی باشه!
 
هر چی فحش بلد بودم نثار آفتاب کردم و سرجام نشستم.هنوزم منگ خواب بودم.چشامو با هردو دستم مالیدم و یه خمیازه طولانی کشیدم.

چشمامو دور تا دور اتاق چرخوندم... نگاهم رو قاب عکس کنار تختم ثابت موند.اشک تو چشام حلقه زد.

  • milad mirshekar

رمان (پرنسس لجباز من)

milad mirshekar | يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۰۱ ق.ظ

پرنسس لجباز من

نویسنده : شبنم نقش بندی کاربران

تعداد صفحات : ۱۴۵

ژانر : عاشقانه کلکلی یه مقدار طنز پایان خوش

خلاصه رمان :

برآنچه گذشت

آنچه شکست

آنچه نشد

آنچه ریخت

حسرت نخور

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ….

عشق اگر بی درد بود زیبا نمیشد 

عشق منطق و زبان و همشهری و … نمی شناسد 

اری اینگونه باید عشق را پذیرفت 

(نه ملی اگه اسون باشه که تحقیقت ب درد نمیخوره اونوقت باید قابش کنی بزنی به دیوار فقطم خودت نگاش کنی )

اوه اوه راس گفتی هاااا پس سخت باشه

(اخه ملی باز چرتو پرت گفتیا اگه سخت باشه بعد باید خربیاری و باقالی بار کنی اصلا فکرشو کردی اگ سخت باشه ممکنه نتونی مطالب جمع اوری کنی )

خب وجی جون (وجدان جون) بالاخره از این دوتا یکی هس دیگ مجبورم خودمو واس یکیش اماده کنم

  • milad mirshekar

من با تو (قسمت نهم)

milad mirshekar | دوشنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ق.ظ
من با تو لیلی سلطانی

با بے حوصلگے وارد حیاط شدم،سہ هفتہ بود خونہ عاطفہ اینا نمیرفتم،از امین خجالت مے ڪشیدم،اوایل
آذر بود و هواے پاییزے بدترم مے ڪرد! بہ پنجرہ اتاق عاطفہ نگاہ ڪردم،سنگ ریزہ اے برداشتم و
پرت ڪردم سمت پنجرہ ،خواب آلود اومد جلوے پنجرہ با عصبانیت گفت:صد دفعہ نگفتم با سنگ نزن بہ
شیشہ؟!همسایہ ها چے فڪر مے ڪنند؟! عاشق دلخستہ ام ڪہ نیستے فردا بیاے منو بگیرے! بذار دوتا
همسایہ برام بمونہ! با خندہ نگاهش ڪردم.
_ڪلا اهداف تو شوهر ڪردن خلاصہ میشہ؟
  • milad mirshekar

زندگیم باش

milad mirshekar | شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ

دانلود رمان زندگیم باش

 

  • نام رمان : زندگیم باش
  • نویسنده : فریده بانو کاربر رمان فوریو
  • صفحات : 246

خلاصه رمان : در مورد دختری هست که مجبور میشه بخاطر رفتن پدر و مادرش به خارج بره خونه ای خاله اش خاله ای که پسری داره برخلاف دختر قصه ی ما خیلی مقید هست اما دختر قصه ای ما کمی شیطون و بی پروا...

قسمتی از متن رمان : با سرو صدا گفتم:مامامان من خونه خاله سیده نمیرررررم مامان:چرا خونه خاله سیده نمیری؟ من خودت که میدونی آب من با اون پسره امیر ارسلان تو یه جوب نمیره بعدصدامو خشک وکلفت کردم گفتم:بهاره کمی حجابتو رعایت کن چه معنی میده یه دختر بایه پسربشینه حرف بزنه پسری پرر ویکی نیست بهش بگه تورو سننه داداشمی کی من هستی من هرکاری دوست داشته باشم میکنم باباخندیدوگفت: عجبم بلدی صداشو دربیاری تقلیدصدات حرف نداره مامان چشم غُری به بابا رفت گفت:اقابهمن همه اش تقصیرشماست این دختره انقدلوس باراومده. من: مامان جون بابایی من اصلاهم من ولوس نکرده ازبس اون پسر خواهر شماخشک وکوته فکره اصلاخودش که این همه سفرخارجه میره معلوم نیست چیکارامیکنه"جووون لب تولب لابد" مامان:ای دختربی حیا درمورد امیر ارسلان درست صحبت کن به امیرخاله این چیزا نمی خوره...



لینک های دانلود :
  • نسخه PDF به صورت کامل در [ دانلود ]
  • نسخه آندروید با فرمت Apk [ دانلود ]
  • نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ... [ دانلود ]
  • دانلود نسخه کتابچه برای جاوا با فرمت JAR [ دانلود ]
  • milad mirshekar

تلاطم بارانی

milad mirshekar | شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ب.ظ

 دانلود رمان تلاطم بارانی

  • نام رمان : تلاطم بارانی
  • نویسنده : بهاره اسدپور کاربر رمان فوریو
  • صفحات : 126


خلاصه رمان : داستان سرگذشت زندگی یک زندگی پر تلاطم.... اما یک تلاطم از جنس باران..... به رنگ باران....... ودر این میان قلبی میشکند...... دلی میسوزد...... واینده ای به تباهی میرود..... تاوان این قلب شکسته رو چه کسی پس میده....؟ گناهکار؟..... یا..... بیگناه؟....... داستان یک دختر.... دختری که مثل خیلی ازآدمای دیگه عاشق میشه.... اما چه عشقی؟..... یک عشق متفاوت........ یک داستان متفاوت...... ویک زندگی متفاوت....... ویک پایان متفاوت......... چیزهایی که گفتم نه شعار هست ونه تعریف برای جذب خواننده فقط وفقط واقعیت داستان هست.درضمن برخی از صحنه ها ودیالوگ های رمان براساس حقیقت و اتفاقی که افتاده نوشته شده.شاید فکر کنین تکراریه ومثل بقیه رمان ها تموم میشه اما نه این جوری نیست برای صدق گفتارم میتونید خودتون بخونین.


لینک های دانلود :
  • نسخه PDF به صورت کامل [ دانلود ]
  • نسخه آندروید با فرمت Apk [ دانلود ]
  • نسخه ePub برای آیفون و آندروید و ... [ دانلود ]
  • milad mirshekar

شیرین تر از شیرینی

milad mirshekar | شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ب.ظ

شیرین دختری که اسیر دست پدری زورگو که جز حرف خودش , حرف کسی رو قبول نداره. شیرین رو مجبور به ازدواجبا کسی میکنه که هیچ حسی بهش نداره ... فرهاد ... یه پسر همه چی تمام اما با دلی شکسته ... اونم به نوبه خودش اسیر سرنوشت و مجبور به ازدواج تو راه این ازدواج , عشق بی خبر میرسه ... شیرین میشه ... شیرینتر از شیرینی ... اما ... همیشه یکی هست که این شیرینی رو تلخ کنه ....


نسخه کامپیوتر با فرمت PDF

 دانلود مستقیم


نسخه ePub برای ایفون اندروید

دانلود مستقیم

نسخه اندروید با فرمت APK
دانلود مستقیم
  • milad mirshekar