پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در این وبلاگ سعی در این است جملات و عکس نوشته ها و رمانهای عاشقانه قرار بگیرد.

نویسندگان
آخرین نظرات

نه به انتظـار یــاری نه ز یــار، انتظــــاری

milad mirshekar | پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۹ ب.ظ

چه غریب ماندی ای‌دل نه غمی نه غمگساری
نه به انتظـار یــاری نه ز یــار، انتظــــاری

غــم اگر به کـوه گویم،بگــریزد و بـــریزد
که دگـر بدین گــرانی نتـــوان کشید باری

#هوشنگ_ابتهاج

  • milad mirshekar

آخر کیست؟

milad mirshekar | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۶ ب.ظ

می روم ، اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا؟ منزل کجا؟ مقصود چیست؟

بوسه می بخشم ، ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه ، را معبود کیست؟

آه ، آری ، این منم ، اما چه سود
" او" که در من بود ، دیگر نیست، نیست

می خروشم زیر لب ، دیوانه وار
"او" که در من بود ،
آخر کیست؟
 کیست؟

#فروغ_فرخزاد

  • milad mirshekar

یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا

milad mirshekar | چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۶ ق.ظ

یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا


شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود: هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود....

او به جهانیان فهماند که حتی
کشته شدن در کربلا هم
از بین برنده حق الناس نیست..

در عجبم از کسانی که
هزاران گناه میکنند و معتقدند
یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت آنهاست...

  • milad mirshekar

یادش بخیر

milad mirshekar | جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ب.ظ

یادش بخیر زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام
“املا پاتخته اى”
 در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت
 یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاء عام و براى همکلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم

کلاسی که توو داشتن خودکار استدلر بود توو سوار شدن بی ام دبلیو نبود

میز و نیمکت های چوبی و میخ دار
زیر میز ۳تا جای کیف یا کتاب داشت
وقت امتحان یه نفر باید میرفت زیر میز و ورقه ش رو میذاشت رو نیمکت

هفته هایی که پنجشنبه ش شیفت صبح بودیم و هفته بعد شیفت عصر از خوشحالی تا خونه با کله میدوئیدیم

یادش بخیر، حاشیه دور فرش جاده اتومبیل رانیمون بود

زﻧﮓ آﺧﺮ ﮐﻪ میشد ﮐﯿﻒ و ﮐﻮﻟﻪ رو ﻣﯿﻨﺪاﺧﺘﯿﻢ رو دوﺷﻤﻮن و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮدﯾﻢ زﻧﮓ ﺑﺨﻮرﻩ ﺗﺎ اوﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮی ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ از ﮐﻼس ﻣﯿﺪوﻩ ﺑﯿﺮون...! 

یادتونه این باطری قلمیا وقتی تموم میشد در مرحله اول با ضربه زدن شارژش میکردیم
در مرحله دوم تو ظرف آب جوش ۱ساعتی میذاشتیم بجوشه ۶ماه دیگه کار میکرد
 در مرحله آخر با پیچ گوشتی یا چاقو می افتادیم به جونش که ببینیم توش چیه

یادش بخیر چه هیجانی داشت روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل بشیم

اون موقع ها شلوار باباها اندازه ی پرده ی خونمون چین داشت

نوستالژی به فنا دهنده یعنی این جمله :
بی سرو صدا وسایلتونو جمع کنید با صف بیاید برید تو حیاط ، معلمتون نیومده

یه زمونایی برا امتحان باید از اون ورقه ها که بالاش آبیه میگرفتیم میبردیم مدرسه برای امتحان دیکته.

چرا انقد همه چی زود گذشت...؟

  • milad mirshekar

نا امیدی ...

milad mirshekar | جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
نا امیدی

بعضی لحظه ها که غرق ناامیدی میشی


 وقتی فکر میکنی هیچ راهی نیست


 و هیچ کاری ازت برنمیاد


وقتایی که دلت فقط یه دلخوشی میخواد


و یه شادی از ته دل وقتایی که


 حس میکنی توان ادامه دادن نداری


فقط فقط فراموش نکن که خدا همیشه کنارت بوده و هست


که فقط خداست که قدرت مطلقه


پس باهاش حرف بزن دردودل کن


خدا حتما کمکت میکنه


فقط کاش باور کنیم که خدا تنهامون نذاشته


که جواب دعاهامونو میده


که فقط خداست که میتونه آرامش رو به دلهامون برگردونه


نه کسی و چیزی دیگه

منبع سایت

http://hosna79.blog.ir

آدرس صفحه

آیکون سایت

  • milad mirshekar

کلام امیر (1)

milad mirshekar | جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۰۰ ب.ظ

کلام امیر


با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک ریزند

و

اگر زنده بمانید به شما عشق ورزند.

 


  • milad mirshekar

وقتی دلت گرفته باشد...

Masoud Hajati | پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۴ ب.ظ

وقتی دلت گرفته باشه …
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند …
باز هم دل تو بارانیست …
خیس تراز دریا خراب تر از امواج..

  • Masoud Hajati

ترانه-مهرداد مجذوب

Masoud Hajati | پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۰۳ ب.ظ


من گفته بودم عِشقِ مَن
نسبت به تو بی اِنتهاست
اما تو حَرفت این نبود
گفتی که راهِمون جُداست

واسه به دست آوردنت
من از علاقه هام زدم
این بارو شاید راست بگی
شاید که واقعا بَدَم

هر چی بهِت گفتم بمون
انگار نشنیدی منو
از حرف های آخرِت
فهمیده بودم رفتنو

فهمیده بودم عشق من
نسبت به تو زیادیه
فهمیده بودم حس تو
یه حس غیر عادیه

کی بعد من احساسِشو
واسَت ترانه میکنه؟
فضای سردِ خونه رو
کی عاشقانه میکنه؟

عاشق نمیشم بعد تو
یک بار مُردن کافیه
بعد تو هر کی هم بیاد
تو قلبِ من اِضافیه


#مهرداد_مجذوب

  • Masoud Hajati

من با تو (قسمت چهل و شش) ( قسمت پایانی)

milad mirshekar | پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۰۰ ب.ظ

من با تو لیلی سلطانی

قسمت آخر

چند بار پشت سر هم پلڪ زدم ولے چشم هام رو ڪامل باز نڪردم.
غلتے زدم و چشم هام رو ڪامل باز ڪردم.
ڪنارم خالے بود،روے تخت نشستم موهام رو ڪہ جلوے صورتم ریختہ بود با دست پشت گوش انداختم.
نگاهم رو دور اتاق چرخوندم،پاهام رو گذاشتم روے موڪت نرم و بلند شدم.
بہ سمت گهوارہ ے بزرگ سفید رنگے ڪہ با فاصلہ ے متوسط از تخت بود رفتم،تور سفید رنگ رو
ڪنار زدم با لبخند چند لحظہ بہ داخل گهوارہ خیرہ شدم.
تور رو دوبارہ انداختم و رفتم بہ سمت در.

  • milad mirshekar

دیالوگ-The Silence Of The Lambs

Masoud Hajati | پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۵:۴۲ ب.ظ


هانیبال لکتر: وقتی یه روباه صدای جیغ یه خرگوش رو میشنوه

 از لونه بیرون میاد،اما نه برای کمک کردن!

سکوت بره ها/جاناتان دمی

  • Masoud Hajati