پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در این وبلاگ سعی در این است جملات و عکس نوشته ها و رمانهای عاشقانه قرار بگیرد.

نویسندگان
آخرین نظرات

خورشید من

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۵۳ ب.ظ


خورشید من

خورشید من نه از شرق...
بلکه هر روز صبح 
از گوشه ی چشم های تو طلوع میکند...

  • milad mirshekar

چند جمله(1)

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۴۶ ب.ظ

هیچ دکتری نبود 
که به ما بگه :
کمبود محبت ، از کمبود ویتامین 
بیشتر به آدم ضربه میزنه 

..............................................................................................................

حس بودنت
قشنگ ترین حس دنیــــــاست
تــــ❤️ـــو کـه باشی 
هر روز را .. نــــــــه 
هر ثانیه را عشـــــق است

..............................................................................................................

من 
چگونه بروم 

در ورقِ سالِ جدید

که همه بودنِ تو 
مانده به تقویمِ قدیم 

..............................................................................................................

  • milad mirshekar

آسمان یاد تو افتاد که باران آمد

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۴۰ ب.ظ

آسمان  یاد تو افتاد که باران آمد



آسمان 
یاد تو افتاد
که باران آمد !

  • milad mirshekar

من بهار می شوم

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۱۸ ب.ظ


من بهار میشوم


من 
بهار می شوم
تو با لبهایت
بر تنم شکوفه بزن ...


  • milad mirshekar

خنده های تو

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۱۶ ب.ظ

عاشقانه


" دنیا "،  تنها چهار حرف است.
اما
پای خنده های تو که بیاید وسط
" دنیا "
هزار حرف است...
هزار جمله...!


  • milad mirshekar

هیچوقت اجازه نده

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۰۱ ب.ظ


عاشقانه


Never let the things you want make you forget about the things you have 

هیچوقت اجازه نده چیزهایی که میخوای باعث شن تا چیزهایی که داری رو فراموش کنی !

  • milad mirshekar

فروردین را

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۵۱ ب.ظ

عاشقانه


فروردین را 
کوچه به کوچه میگردم به دنبالت
تا تو را از این بهار عاشقانه عیدی بگیرم.

  • milad mirshekar

#پندار

milad mirshekar | پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۳۹ ب.ظ



با ارسال نظراتتان در بهتر شدن وبلاگ یاریمان کنید 
با تشکر 
#پندار

  • milad mirshekar

من با تو (قسمت های سیزده و چهارده)

milad mirshekar | پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۳۶ ب.ظ

من با تو لیلی سلطانی


قسمت سیزدهم

کتاب رو گذاشتم تو کیفم، نمی تونستم درس بخونم،تو شوک رفتار دیروز امین و عاطفه بودم! نمیخواستم
فکر و خیال کنم،مشغول سالاد درست کردن شدم،مادرم وارد خونه شد همونطور که چادرش رو آویزون
می کرد گفت:هانیه بلا، چرا به من نگفتی؟
با تعجب نگاهش کردم.
_چیو نگفتم مامان؟
رو به روم ایستاد
_قضیه امین!
بدنم بی حس شد، به زور آب دهنم رو قورت دادم، زل زدم به چشم هاش.
_چه قضیه ای؟!

  • milad mirshekar

در لحظه ی رفتن سخن از فلسفه آورد..!

milad mirshekar | پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۲۴ ب.ظ

امیر حسین اثنا عشری



با خنده جلو آمد و از عشق سخن گفت
در لحظه ی رفتن سخن از فلسفه آورد..!
#امیرحسین_اثناعشری


کانال تلگرام

  • milad mirshekar