پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در این وبلاگ سعی در این است جملات و عکس نوشته ها و رمانهای عاشقانه قرار بگیرد.

نویسندگان
آخرین نظرات

۳۴۴ مطلب توسط «milad mirshekar» ثبت شده است

زندگی غم انگیز است

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۱ ق.ظ


عاشقانه


حیف! با این که دوستت دارم

سهم دستانم از تو پرهیز است


قسمتم نیستی و این یعنی:

زندگی واقعاً غم انگیز است...



  • milad mirshekar

گر مرا ترک کنی

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ق.ظ


عاشقانه



گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم

آسمان را به زمین جان خودت می دوزم


گر مرا ترک کنی ترک نفس خواهم کرد

بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد


  • milad mirshekar

وقتی تو باشی

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۰ ق.ظ


عاشقانه



گیرم که صحرا مال من باشد

امواج دریا مال من باشد


گیرم که پرواز پرستوها

در بی‌کران‌ها مال من باشد


گیرم که آواز قناری‌ها

در باغ تنها مال من باشد


یک دست ماه و دیگری خورشید

خاک زمین پامال من باشد


یا فرض کن هرجور می‌خواهم

امروز و فردا مال من باشد


اصلاَ تصور کن که غیر از تو

هر چیز و هرجا مال من باشد...


این داشتن‌ها عین ناداری ست

گر ملک دارا مال من باشد


می‌خواهم از دنیا بدارم دست

دست تو اما مال من باشد


وقتی تو باشی از تو سرشارم

انگار دنیا مال من باشد


  • milad mirshekar

مستان دل شکسته

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۰۳ ق.ظ



عاشقانه



جامی شکسته دیدم دربزم می فروشی

گفتم بدین شکسته،چون باده میفروشی

خندیدگفت زین جام,جز عاشقان ننوشند

مست شکسته داندقدرشکسته نوشی

مستان دل شکسته جام شکسته نوشند

کز ساغر شکسته خوش میرود خروشی


  • milad mirshekar

من آن خنجر به پهلویم

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۹ ق.ظ

✔️من آن خنجر به پهلویم

✔️که دردم را نمى گویم

✔️نقاب خنده بر صورت

✔️شرابى تلخ مى جویم...


  • milad mirshekar

جایی برای من

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۶ ق.ظ

جایی برایم،
گوشه‌ی دلت بگذار

جایی که
جایِ هیچکس نیست

همان
گوشه‌ی خالیِ دلت

که هیچکس
پیدایَش نمی کند

آنجا را
برای من کنار بگذار...

  • milad mirshekar

بی پروا دوستت دارم

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۴ ق.ظ



عاشقانه


بی پروا دوستت دارم

مثل باران

که پابرهنه

روی شنها می رقصد...


  • milad mirshekar

مست عشقم

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۴۰ ق.ظ


عاشقانه



مَستِ عشقم کُنجِ آغوشت خدایی می‌کنم 

تا تو لیلای منی ، من پادشاهی می‌کنم
ناز کردم پیش تو ، دیدم بہ جانت می‌خری
تا نفس دارم کنارت ، جان‌سپاری می‌کنم



  • milad mirshekar

من با تو ( قسمت های هفدهم و هیجدهم)

milad mirshekar | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ق.ظ

من با تو لیلی سلطانی


قسمت هفدهم


ماشین سرخیابون ایستاد،رو بہ بنیامین گفتم:ممنون خدافظے!
دستم رو گرفت،عادت ڪردہ بودم!
_فردا بیام دنبالت باهم بریم دانشگاہ؟
بے حس دستم رو از دستش ڪشیدم بیرون.
_با،بابا میرم باے!
مثل بچہ ها گفت:دلم تنگ میشہ خب!
حسے بهش نداشتم منتظر فرصت بودم تا باهاش بهم بزنم!
بہ لبخند ڪم رنگے اڪتفا ڪردم و پیادہ شدم!
بوق زد،نفسم رو با حرص دادم بیرون،برگشتم سمتش و براش دست تڪون دادم،با لبخند دستش رو برد
بالا و رفت!

  • milad mirshekar

من با تو (قسمت های پانزدهم و شانزدهم)

milad mirshekar | شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۵۷ ب.ظ

من با تو لیلی سلطانی


قسمت پانزدهم

عصبے پاهام رو تڪون میدادم،چند دقیقہ بعد شهریار اومد و سوار ماشین شد،بے حرف ماشین رو،روشن
ڪرد! رسیدیم سر خیابون ڪہ ماشین پدر امین رو دیدم،چندتا ماشین هم پشت سرشون مے اومد!
سریع سرم رو برگردوندم،شهریار سرعتش رو بیشتر ڪرد.
نفس عمیقے ڪشیدم،مثلا براے رفع خستگے امتحان ها داشتم میرفتم باغ عمہ تو ڪرج،داشتم فرار
میڪردم! اولین بار ڪہ مادرم این پیشنهاد رو داد قبول نڪردم،تحمل شلوغے رو نداشتم حتے دوست
نداشتم خونہ باشم!
دلم میخواست یہ جاے تاریڪ تنها تنهاے باشم!

  • milad mirshekar