پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

جملات ، کلمات، عکس نوشته و رمان عاشقانه

پندار

به نام خداوند بخشنده ی مهربان
در این وبلاگ سعی در این است جملات و عکس نوشته ها و رمانهای عاشقانه قرار بگیرد.

نویسندگان
آخرین نظرات

جملات زیبا

milad mirshekar | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ

آن گنج در درون توست . هر چه در بیرون بگردی بی فایده است . به واقعیت زندگی نگاه کن ! زندگی در حال جشن است . زندگی چیزی به جز جشن نیست . به سادگی نگاه کن ! آیا برگ های درختان نمی رقصند ؟

زندگی جشن است . زندگی می رقصد . در هر برگ ، در هر رود ، در هر سنگ . تو به این جشن دعوت شده ای . و گرنه اینجا نبودی . تو قبول شدی ، پذیرفته شدی . وگرنه اینجا نبودی






فراموش نکن

تمام سرمایه زندگیت دعای خیر والدین است.

اعجاز جمله معروفشان

"دستت به خاک بخورد،طلا شود"

را دست کم نگیر

کمترین قدردانیت این است که

"دوستت دارم"هایت را از آنها دریغ نکنی.


2




زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است. باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آنقدر که اشک ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. 

باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد. چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ 

و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟!







کدام را باور کنم..

دوست داشتن هایت را؟

یا نیامدن هایت؟

گندش بزند دوست داشتنی را که

پا به پای آن

هر جمعه مرا

تنها به جنون رسانده





نه با کســـے بحث کن

نه از کســـے انتقاد کن

هر کی هرچی گفت 

بگو حق با شماست

و 

خودت را خلاص کن

آدم ها عقیده ات را که می پرسند

نظرت را نمی خواهند!!!

می خواهند با عقیدهء خودشان موافقت کنی

 

 بحث کردن با آدم ها بی فایده ست. . .






کسی اولین بار یه کلم دید.اولین برگش رو کند, زیرش یه برگ دیگری رسید و زیران برگ یه برگ دیگه و...با خودش گفت :چه چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن!ما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شدمتوجه شد که چیزی توی ان برگها پنهان نشده بلکه کلم مجموعه ی این برگهاست .داستان زندگی هم مثل همین کلم هست ما روزهای زندگی را تند تند ورق میزنیم وفکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده در حالیکه همین روزها ان چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم...وچقدر دیر میفهمیم که بیشترغصه هایی که خوردیم,نه خوردنی بود نه پوشیدنی,فقط دور ریختنی بود!

زندگی, همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم..




درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

 

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند

 

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

 

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا

مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

 

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

 





کاش می ﺷﺪ

ﯾﮏ صبح

ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑــﺰﻧﺪ ﺑﮕــﻮﯾﺪ :

ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ِ ﭘـُر ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ …

ﺑﺎ ﻟﺒــﺨﻨﺪ ،

ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸــﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ .

ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳـــﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ …

ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤــﺎﻧﻢ ﻭ …

ﻫﺮﮔﺰﻧﺮﻭم





ما به گذشته خود به عنوان مخزن ذات و ماهیت خود می بالیم


اما گذشته فقط زندان روح ماست


گذشته به ما نمی گوید چه هستیم


تنها می تواند بگوید در این لحظه چه نیستیم







بیا زندگی کنیم!


کمی فراتر از مفهوم این واژه های دم دست؛

کمی فراتر از روزمرگی ها؛

کمی فراتر از دچار شدن به توالی شب و روز؛

کمی فراتر از حساب دخل و خرج جیب هایمان!


بیا زندگی کنیم !

دشت گل های بابونه

منتظر دویدن های کودکانه ی ماست . . .





تو روى نیمکتى نشسته اى این سر دنیا که تمامِ آنچه میخواهى کسى است که آن سرِ دنیا روى نیمکتى نشسته است که تمامِ آنچه که میخواهد... تویى... 


نیمکت هاى دنیارا بد چیده اند...






گاهی دلت از سن و سالت میگیره

میخواهی کودک باشی

کودکی که به هر بهانه ای

به آغوش غمخواری پناه میبرد


بزرگ که باشی...

باید بغض های زیادی را

بی صدا دفن کنی...





کجاست ؟

آنکه سر وقت بیاید، بماند، نرود

باران را بهانه کند

فردایش آفتاب را

و روزهای دیگر وابستگی را

کجاست؟


کسی که شبیه هیچکس نیست!



نظرات  (۱)

در مورد پذر و مادر عالی بود

http://jorda.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی