milad mirshekar | شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۴۱ ق.ظ
لذت دنیا
داشتن کسی ست
که دوست داشتنش
حواسی برای آدم نمی گذارد
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۲۷ ق.ظ
برای دنیا شاید یڪ نفـرباشی
اما برای من تمام دنیایی
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۲۰ ق.ظ
قسمت بیست و پنجم
ڪیفم رو انداختم روے دوشم و از روے صندلے بلند شدم،سرم گیجم رفت،دستم رو گذاشتم روے شقیقہ
م!
بهار نیومدہ بود،تنهایے از دانشگاہ اومدم بیرون،چند قدم بیشتر نرفتہ بودم ڪہ سرم دوبارہ گیج رفت!
از صبح حالم خوب نبود،چندبار چشم هام رو باز و بستہ ڪردم!
هر آن ممڪن بود بخورم زمین،دستم رو گذاشتم روے درختے ڪہ ڪنارم بود و نشستم همونجا!
صداے زنے اومد:خانم حالتون خوبہ؟
بہ نشونہ منفے سرم رو تڪون دادم بہ زور لب زدم:میشہ برام یہ تاڪسے دربست تا تهران بگیرید؟!
اومد نزدیڪم،چادرش رو با دست گرفت و گفت:میخواے ببرمت درمانگاہ؟!اینطورے تا تهران ڪہ
نمیشہ!
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۱۴ ق.ظ
شوق تسـلیم تو بودن
لحظه لحظه تو تنم بود
بهترین تصویر عمرم
عکـس زانو زدنم بود...
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۱۰ ق.ظ
ناز پروده ے عشق تو شدم
جان منے...
درد خود با کہ بگویم
کہ تو درمان منے..
دین و دنیا و همہ هستی من
رفتہ بہ باد
هیچ سرمایہ مـرا نیست
تو ایمان منی
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۰۷ ق.ظ
یک نفر هست که لب
وا بکند می میرم
خنده ی معجزه آسا
بکند می میرم
در کنارش بخدا
حس عجیبی دارم
بوسه موکول به
فردا بکند میمیرم
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۰۱ ق.ظ
دست هایت را دور من گره بزن
مرا وادار به گفتن نامت کن
مثل نخی که دانه های تسبیح را
دور هم جمع کرده،
بغلم کن
من مقصدم گیسوت نباشد
همه ی دوستت دارم هایم می ریزند
گم می شوند
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۵۶ ق.ظ
قشنگترین چیزها
اینه که ببینی کسی که دوسش داری میخنده...
و قشنگ تر از اون
اینه که بدونی تو دلیل اون خنده ای!
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۶ ق.ظ
همیشه برای گلی
گلـدان باش
که اگر به اسمان هم رسید ،
یادش نرود
ریشه اش کجاست
milad mirshekar | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۴ ق.ظ
از دل سخت تو کز سنگ سیه سختتر است
میتوان یافت که آه دل ما بیاثر است
من و سودای غمت گر همه جان در خطراست
من و خاک قدمت گر همه خون در هدر است